تقدیم به همه فرزندان شهداء
علی الخصوص
فرزندان شهدای مفقود الاثر
که حتی یک پلاک هم از پدرشان ندارند.
عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟...»، پدر نبود !
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود !
گفتند: رفته گل ... نه !... گلی گم... دلش گرفت!
یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود !
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای
رویای دخترانه ی او بیشتر نبود!
عکس پدر، مقابل آینه، شمعدان
آن روز دور سُفره، بجز چشمِ تر نبود!
عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟...» دلش شکست!
یعنی به قاب عکس امیدی دیگر نبود!
او گفت: با اجازه ی بابا... بله...! بله...!
مردی که غیر آیینه ای شعله ور نبود!
شادی روح شهداء صلوات |