سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبر نامه لاله های شهر اردکان
مردن و خوارى نبردن ، و به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن ، و آن را که نصیب به آسانى به دست نیاید با کوشش با آن برنیاید و روزگار دو روز است روزى از تو و روزى به زیان تو ، در روزى که از توست سرکشى بنه و در روزى که به زیان توست تن به شکیبایى ده . [نهج البلاغه]
 
 

خبرهای کوتاه از یادواره شهدای اردکان

*چاپ کتب : یاران صادق – حماسه سازان صادق – عروج سرداران که مطالب آن حاصل  جمع آوری خاطرات طلاب و معلمین شهید و سرداران می باشد و از سوی کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا آماده چاپ شده بود در کمیته مرکزی ستاد یادواره از سوی مسئولین ستاد مورد تایید واقع نگردید.

 از این بابت با توجه به اینکه  اعضای کارگروه انتشارات کمیته فرهنگی و تبلیغی چاپ کتب مذکور را از اصلی ترین برنامه های خود قرار داده بودند در کمال ناباوری با مخالفت چاپ این کتب از سوی تعدادی از  مسئولین ستاد مواجه شدند.

 

* در همین راستا چاپ نشریه لاله های شهر به علت دلسردی کارگروه انتشارات به کندی پیش می رود.

 

*5 مورد بنر با محتوای گرامی داشت یاد و خاطره شهدای ( طلبه – دانش آموز – دانشجو – فرهنگی و اصناف ) از سوی کمیته فرهنگی و تبلیغی آماده چاپ شده است و تا چند روز دیگر در سطح شهرستان نصب می شود.

 

*ویژه نامه یادواره شهدای اردکان  که   با همت کمیته فرهنگی و تبلیغی تدوین  شده است از سوی سیمای اردکان  قبل از برگزاری یادواره توزیع می شود. قابل ذکر است سی دی محتوی مطالب  ویژه نامه تحویل مسئولین سیمای اردکان شده است.

 

*پوستر ها و بنر های تبلیغی یادواره شهدای اردکان از سوی کمیته فرهنگی تبلیغی آماده چاپ می باشد  ولی به علت مشخص نشدن زمان و محتوای قطعی مراسم امکان آماده سازی آن فراهم نگردیده است .

 

*فیلم داستانی از خاطرات شهید عاصی زاده در دست ساخت است . امید است این فیلم به زمان برگزاری یادواره برسد.

 

* برنامه  پیشنهادی کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدای اردکان :

برگزاری همایش هفتگی (( یک خاطره یک نقاشی )) با حضور خانواده های شهدا و عموم مردم به ویژه کودکان زیر 12 سال در هفته 5 شنبه عصر بر سر تربت شهدا و ...


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: پنج شنبه 87/2/5:::
 

بارها شنیده ایم که «شهداء زنده اند» و بسیار در قرآن در وصفشان خواندیم که « احیاء عند ربهم یرزقون» ؛ ولی شاید خیلی ها این زنده بودن را فقط یک توصیف الهی بدانند.


این هم نمونه ای دیگر از زنده بودن واقعی شهداء:


اون روز بدجور کلافه و نگران بودم. آخه صبح تو مدرسه برنامه امتحانات ثلث دوم رو داده بودند و گفته بودند حتماً باید پدر یا مادر اونو امضاء کنه.


 



بابا که هنوز چهلمش نشده بود و مامان هم که برا ختم بابا رفته بود خوانسار. نمی دونستم چی کار باید بکنم، تا شب یه ذره هم از این استرس و ناراحتیم کم نشد که نشد. فردا چی باید جواب مدرسه رو می دادم؟! خیلی نگران بودم.


شب تو خواب، بابا رو دیدم که با همون لباس روحانی اومده خونه. خیلی خوشحال شدم. ازش پرسیدم: آقا جون ناهار خوردید؟ گفت: «نه.» داشتم می رفتم تو آشپز خونه تا براش غذا بیارم که بهم گفت: «زهرا جون! اون ورقه رو بیار امضا کنم.» من که اصلاً حواسم نبود، گفتم: کدوم ورقه؟ گفت: «همون که امروز تو مدرسه بهت دادن تا امضاء بشه.» تازه یادم اومد. رفتم ورقه رو آوردم. دنبال خودکار می گشتم، ولی هر چی پیدا می کردم، خودکار قرمز بود. بابا هم که اصلاً عادت نداشت با خودکار قرمز بنویسه. خلاصه یه خودکار سیاه پیدا کردم و دادم به بابا. بابا هم خودکار رو گرفت و کنار برنامه نوشت:


« اینجانب رضایت دارم.»


بعدش هم کنارش امضاء کرد.


منم رفتم که برا بابا غذا بیارم که که دیدم بابا نیست. دویدم تو حیاط، دیدم مثل همیشه داره به سر و وضع باغچه می رسه. پرسیدم: چی می کنی؟ گفت: «عید نزدیکه و باید سر و سامونی به این باغچه بدم.» تو همین صحبتها بودم که یه دفعه دیدم بابا نیست. هر جا رو گشتم، دیگه پیداش نکردم. اونقدر نارحت شدم که گریه ام گرفت و از شدت گریه از خواب پریدم.


صبح که داشتم وسایلم رو برا مدرسه جمع می کردم، یه حسی به من می گفت که یه نگاهی به اون برگه کنم. رفتم برگه رو برداشتم. از تعجب خشکم زد. آره! همون جمله بابا ولی با رنگ قرمز تو برگه بود و کنارش امضاش....!!


 


بعد ها هم یکی از دوستای بابام که تو درستی این قضیه شک داشت، خواب بابا رو دیده بود که بابا سه بار بهش گفته بود: «شک داری؟! تو شک خودت تا قیامت بمون!»


حتی بابا تو خواب مامانم هم اومده بود و به اونم گفته بود که به هیچ وجه شک نکنی که من برگه رو امضاء کردم.


 


پی نوشت:


- شهید صالحی خوانساری، متولد 1323 که در زمان شهادت 39 سال داشته؛ ایشان از شاگردان آیت ا.. سعیدی بوده و در 30 بهمن 1362 توسط منافقین کوردل در منطقه جوانرود کردستان به شهادت رسید. مزار ایشان در گلزارشهدای قم، قطعه4 ، ردیف 7 می باشد.


- این جریان مورد تایید بسیاری از جمله حضرت آیت ا.. خزعلی بوده که دستخط ایشان در زیر برنامه مشهود است. حتی نمونه امضاء و دستخط نیز، مورد بررسی دقیق کارشناسان تطبیق خط قرار گرفته که مورد تایید ایشان هم می باشد.


- اصل کارنامه در موزه شهدای تهران در معرض دید عموم قرار دارد.


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 
سلام بر لاله های خونین *
در سرزمین گلبرگ های پرپر شده شقایق , همراه با سبزه های هم نوا با ناله نسیم , رو به قبله گل ها باید سلام کرد.

باید سلام کرد بر آنانی که در آخرین فراز زییارتنامه خود به زیارت سبزترین سیرت و سرخ ترین صورت تاریخ نائل شدند .

باید سلام کرد بر زمزمه جاری رودها , با پاهای برهنه.

آری اینجا کربلای سینه سُرخانی است که آمدن و رفتنشان یه رویایی بیش نبود , رویایی کوتاه و شیرین.
باید سلام کرد به آنانی که لباس های خاکی رنگشان , لباس احرام در "موقعیت ها" بود .

باید سلام کرد بر اشک های جاری مناجات بر گونه های خاکی و خونین.

باید سلام کرد بر دست های بریده شده , بر انگشتهای جدا شده از دست.

باید سلام کرد بر پوتین های بی پا , به پاهایی که بند پوتین آنها تا آسمان گشوده شده .

باید سلام کرد بر سَرهای سرخ بی کلاه .

باید سلام کرد بر سینه های سوخته در سنگر ها .

باید سلام کرد بر پیشانی هایی که بوسه گاه گلوله شده اند .

باید سلام کرد بر قطارهای فشنگی که تسبیح شده اند .

باید سلام کرد بر کوله پشتی های پر از پرواز .

باید سلام کرد بر پلاک پیکرهای قطعه قطعه شده که شماره و شناسنامه یک شهاب شده . و هر کوچه و خیابان شهرمان را تا ابد ستاره باران کرد .

باید سلام کرد بر لبهای سیراب از عطش عشق .

باید سلام کرد بر چفیه , بیرق همیشه جاودان جبهه های خمینی .

و باید سلام کرد بر چفیه ای که همواره بر دوش علمدار نهضت خمینی است.

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد .

شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 
تقدیم به فرزندان شهداء

تقدیم به همه فرزندان شهداء


علی الخصوص


فرزندان شهدای مفقود الاثر


که حتی یک پلاک هم از پدرشان ندارند.


 


عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟...»، پدر نبود !

ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود !

 

گفتند: رفته گل ... نه !... گلی گم... دلش گرفت!

یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود !

 

هجده بهار منتظرش بود و برنگشت

آن فصل های سرد که بی دردسر نبود

 

ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای

رویای دخترانه ی او بیشتر نبود!

 

عکس پدر، مقابل آینه، شمعدان

آن روز دور سُفره، بجز چشمِ تر نبود!

 

عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟...» دلش شکست!

یعنی به قاب عکس امیدی دیگر نبود!

 

او گفت: با اجازه ی بابا... بله...! بله...!

مردی که غیر آیینه ای شعله ور نبود!


شادی روح شهداء صلوات


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 
                         

       

اعضای بدنمدر این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید. شما سالهای دراز به من خدمتها کرده‌اید از شما آرزو می‌کنم که این آخرین لحظه را به بهترین وجه ادا کنید. ای پاهای من سریع و توانا باشید ای دستهای من قوی و دقیق باشید ای چشمان من تیزبین و هوشیار باشید، ای قلب من این لحظات آخر را تحمل کن، ای نفس مرا ضعیف و ذلیل مگذار، تا چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول می‌دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق و ابدی، آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته‌کننده و این لحظات سنگین و سخت را دریافت کنید. من، چند لحظه بعد به شما آرامش می‌دهم، آرامش ابدی، دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز شما را استثمار نخواهم کرد. دیگر به شما بی‌خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه، ضجه نخواهید کرد. آرام و آسوده برای همیشه در بستر نرم خاک آسوده خواهید بود اما این لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 

با سلام به امام زمان علیه السلام و درود به امام خمینی


سلام به رزمندگان اسلام


اسم من زهرا می باشد. این هدیه را که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم. پدرم می خواست جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد.


من 9 سال دارم و نصف روز مدرسه و نصف دیگر را قالی بافی می روم. مادر کار می کند ما پنج نفر هستیم. پدرم مرد و باید کار کنیم و من 92روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم. از خدا می خواهم این هدیه را از یک یتیم قبول کنید. و پس ندهید و مرا کربلا ببرید. آخر من و مادرم خیلی روزه می گیریم تا خرجی داشته باشیم. مادرم، خودم، احمد و بتول و تقی برادر کوچک من سلام می رسانیم. خدا نگهدار شما پاسداران اسلام باشد. 8/11/62


نامه زهرای 9 ساله


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 
بر روح گل شهدا صلوات          بسم رب الحسین 

 

بچه‌های بی‌ ادعای جبهه ، سال‌های سال نام تو را زمزمه می ‌کردند

 

 و بر پیشانی ‌بندهایشان نوشته شده بود : « یا حسین(ع) »

 

و بر پشت پیراهنشان عبارت « کربلا ما می‌آییم » می‌درخشید

 

 هنوز آن عبارات آسمانی و ترنم‌های عاشقانه در این کوچه‌ها جاری است،

 

هنوز هم پلاک‌های متبرک در لابه‌لای پیشانی ‌بندهای « یا حسین(ع) »پیدا می‌شوند.

 

راستی !!!

 این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

وین چه شمعی است که جانها همه پروانه  اوست


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 

 ای شهیدان ! ! ! 


ما بعد از شما هیچ نکردیم !!!


لباس های خاکی تان را در میدان های مین و لابه لای سیم خاردارها رها کردیم ،

عهدمان را شکستیم و دعای عهد را فراموش کردیم ، زمان ندبه و سمات را گم کردیم .


شربت های صلواتی را با نسیان بر زمین ریختیم و به عطش خندیدیم .


بر تصاویر نورانی تان روی دیوارهای شهر رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم .


تاول شیمیایی را از یاد بردیم و غیرت ها را به بهایی اندک فروختیم ...


عشق را به بازی گرفتیم و از خونهایتان به راحتی گذشتیم ...


اما باز هم امیدی هست !!!


آری ! تا ولایت هست هنوز امید داریم .

هدیه به روح بلند شهیدان :


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 
 

سیدحسن نصرالله......شهید بزرگوار عماد مغنیه......رهبر عظیم الشأن انقلاب

مادر شهیدان مغنیه: 

         کاش فرزندان بیشتری برای فدا کردن در راه مقاومت داشتم

مادر شهیدان مغنیه گفت: تنها ناراحتی من این است که چرا دیگر جوانی ندارم تا در راه

جهاد و مقاومت تقدیم کنم.

وی که مادر سه شهید است، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی المنار افزود: از اینکه سـه

فرزندم در راه جهاد فدا شدند راضی هستم.

مادر عماد مغنیه گفت:ما راه اورا ادامه خواهیم داد.خدا سیدحسن(نصرالله)را حفظ کند

و من به اومی گویم که ترسی به دل خودراه ندهدما با او هستیم واز حمایت می کنیم.

وی تصریح کرد: عماد با جهاد و فوائد (دو برادر عماد) تفاوت داشت. من از راهی که او

می‌رفت اطلاع داشتم ، اما به طور دقیق نمی دانستم که چه کارهایی انجام می دهد.

وی افزود:او منتظرچنین روزی ومنتظر شهادت بود.من سه شهیددر این راه داده ام اما

متاسفم که جوان دیگری ندارم.

مادر3 شهیدمقاومت اسلامی لبنان افزود:ماهر چه بیشترشهیدبدهیم روحیه قوی تری

پیدا می کنیم. دشمنان فکر نکنند که ما را شکست داده اند، ما شکست نخورده ایم.

وی خطاب به جوانان مبارزحزب الله گفت:من به جوانانی که فرزندم آنان راآموزش داد،

می گـویم که راه او را با همان اخـلاصـی که او داشـت ادامه دهند.

برای او خانه ،فرزندانش ودنیا پایان همه چیزنبود ،بلکه فقط به دنبال ادامه راهی بود

که آغاز کرده بود.


ادامه مطلب

شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
 

یادواره شهدا یادآور رشادت، ایثارگری، گذشت و فداکاری های شهیدان هشت سال دفاع مقدس است و ما مدیون این دلاوری ها و قهرمانی ها هستیم.

برپایی این گونه آیین ها علاوه بر زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا، باعث ترویج آرمان های آنان در بین نسل جدید خواهد شد.

 

 یکی از نعمت های بزرگ دین اسلام، نعمت شهادت است و امروز فرهنگ شهادت و یادواره شهدا باید ارتباطی بین نسل گذشته و نسل حاضر باشد.

 

 انقلاب اسلامی با شهادت پیروز شده ، با شهادت به پیش رفته و با شهادت دستاوردهای آن در سطح جهان گسترش یافته و تنها راه ادامه آن ، ترویج این فرهنگ است.

 

تکریم شهدا برای نسل جوان به منظور سرلوحه و چراغ زندگی قرار دادن ، در همه عرصه های زندگی لازم و ضروری است.

 

 هر یک از شهدای دفاع مقدس بزرگوارانی هستند که به خاطر دفاع و پشتیبانی از کیان و شرف ملت ایران از جان خود گذشتند.

 

 برگزاری آیین های مختلف فرصت مغتنمی برای معرفی گوشه ای از سلحشوری ها و شهادت طلبی بهترین جوانان این مرز و بوم برای نسل حاضر میباشد

 

            برگزاری یادواره ها قدردانی بسیار اندکی از فداکاری های شهدا و جانبازان است.

 

                                        یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد 


شعبانعلی قانعی اردکانی - کمیته فرهنگی و تبلیغی ستاد یادواره شهدا ::: شنبه 87/1/31:::
<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 3
بازدید کل : 43875
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
خبر نامه لاله های شهر اردکان
.:: لوگوی دوستان::.

























.:: نوای وبلاگ ::.
.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت